عاشقي

ساخت وبلاگ
کار های نکردهارسال‌کننده : * گـــل نرگس * در : 100/1/13 6:15 عصر هوالرحمن الرحیم من گل خیلی دوست دارم . من گل خیلی خیلی دوست دارم و این سوال دایما در من شکل میگیره ، بزرگ میشه ، قد میکشه و روم سایه میندازه که چرا بعد از مرگ آدم ها گل میبرن ؟! یه تیوری ، قدیمی ها دارند بر اساس رایحه درمانی که گل ، بازمانده ها رو آرامش میده اما از نظر من ، بیشترین نیاز رو به اون گل ها رو خود کسی داره که توی اون تابوت آرووم خوابیده .  نه الان که خوابیده ، وقتی زنده بود . چرا وقتی آدم ها زنده هستند براشون گل نمی بریم ... ؟! البته الانم که خوابیده نیاز داره ! تا راحت تر بخوابه ، به آرامش بازمانده ها ...  میگن رایحه مغز رو گرم میکنه ... با این سوال ها و جمله ها تا امروز سر کردم . مرگ مهسا اکبری توی تصادف ، این سوالات رو شدت داد تا اینکه امروز ، گلدون صورتی رنگ ِ گلی رو دیدم که شکوفه کرده بود . با وجود تمام بی اهمیتی هام بهش ، درد کشیدن هام ، روزهایی که حتی ساجده رو از خاطر برده بودم چه برسه به گلدونش ، باز ، سخت ایستاده بود و گل داده بود .  پرتو و ریحان برای جشن رونمایی کتاب های اولم آورده بودنش . ده ِده ِ نود و هشت .  یاد اون روز افتادم . یاد کلی سبد گل ، کلی دسته گل ، کیک و شیرینی و گل و گل و گل . تا دو هفته تمام اتاقم رایحه ی گل داشت ، حال خوب داشت ، خاطره عکس گرفتن ها و دوندگی ها رو داشت ، خاطره ی اون بغل سفت هاجر رو داشت . روی میزم گل بود ، کنار آینم گل بود ، کنار در اتاق گل بود ، توی کتابخونم گل بود . همه جا گل بود و گل بود و گل بود . جا برای حال بد نبود .  سوالم جواب گرفت . مردم برای بازمانده ها گل نمیبرن . من مطمینم فلس عاشقي...
ما را در سایت عاشقي دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5rosesoratid بازدید : 137 تاريخ : جمعه 16 ارديبهشت 1401 ساعت: 18:02

برادرم یک موسیقی دان استارسال‌کننده : * گـــل نرگس * در : 100/11/16 11:46 عصر هوالرحمن برادرم یک موسیقی دان است . نزدیک چهل سال دارد و سه چهارم عمرش در نت و ساز و آواز گذشته . او بر هر نوع سازی مسلط و سوار است اما ساز تخصصی اش پیانو ، کلارینت و ساکسیفون است . فاصله سنی من با او زیاد است ، چیزی حدود بیست سال ! برادرم یک موسیقی دان است و من تازه چهار سال است که آهنگ گوش می دهم ! از چهارسال قبل شروع شد ، تا پیش از آن اصلا آهنگ گوش نمی کردم ، چه با کلام چه بی کلام ... تصمیم خودم بود و بخاطر عقاید مذهبی نبود . تا چهار سال پیش آنقدر مشغول زندگی ِ به هم گره خورده بودم که ترجیح می دادم بنشینم در سکوت کامل ، پرده ها را بکشم و به همهمه ی درونم گوش کنم . همه چیز از سر و کول هم بالا برود و من نگاه کنم . گاهی از فرط کلافگی فریاد بکشم " بسه دیگه " و با دست هایی که روی گوش هایم فشارشان می دادم سرم را توی بالشت فرو کنم و فریاد بکشم یا گاهی از فرط استیصال زانو هایم را بغل کنم و بیش از پیش ، بی پناه به کنج تاریک کز کنم . کاش لااقل وقتی گوش هایم را می گرفتم از صدا کم می شد اما صدا ، منشا بیرونی نداشت که بیاید و بپیچد به پیچ و خم گوش و راهش تا صماخ پیدا کند . منشا صدا هرچه بود درونم بود . نه منبعش می دانستم و نه اینکه چطور می شنوم ! از کجا می شنوم . صدا یا باید از فرستنده قطع می شد یا از گیرنده ! کاش لااقل گوش هایم خون می آمدند ! کاش دردی ، نمودی داشت . من درد می کشیدم و هر روز فرسوده تر می شدم تا آنکه چهارسال پیش وقتی هنوز کلاس های گواهینامه ام تمام نشده بود ، ماشین ِ اولم آمد . دست دوم بود تا به عقیده ی پدرم بکوبم به در و دیوار و دلم نسوزد و رانندگی را خوب بلد شو عاشقي...
ما را در سایت عاشقي دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5rosesoratid بازدید : 137 تاريخ : جمعه 16 ارديبهشت 1401 ساعت: 18:02

سندرم سروتونین ارسال‌کننده : * گـــل نرگس * در : 100/11/16 11:48 عصر  هوالرحمن داشتم در مورد سندرم سروتونین می خوندم . چیزی که دیروز در موردش با یک متخصص صحبت می کردم و داشت برام روش جایگزینی دارو های دوز بالایی که به این ماده مربوطند رو توضیح می داد . غالبا سروتونین رو به هورمون شادی و نشاط و کمبودش رو به افسردگی می شناسند !  داشتم به اوج ِ غمی فکر می کردم که درد گرفته باشه و این دقیقا همون افسرده ای بود که مدت ها از شدت افسردگی به فکر جدی خودکشی بود و سندرم سروتونین گرفته بود اما درمان نشده بود ، حتی ذره ای از افسردگیش کم نشده بود ... این یعنی غمی که درد گرفته باشه !  خود افسردگی یه درده سندرم سروتونین درد دیگه  داشتم فکر می کردم وقتی تو سندرم سروتونین ، عملا با این ماده مسموم میشی یعنی کمبودی نیست و وقتی علایم ماژور دپرشن هنوز به همون شدت پا برجا هستند یعنی ته نا امیدی !  یعنی دارو افاقه نکرده یعنی .... #ساجده_شیرین_فرد  و چقدر حرف و چقدر سوال ! و همه این گفت و شنود ها با چاشنی ادبیات از ذهن منی است که هنوز آگاهی کافی درموردش ندارم و صرفا با ادبیات خواستم ذهنم را خالی کنم ! مسلما هرکدام دلایلی دارند و درمان هایی اما این متن خودش صرفا آرایه ای است تحت عنوان دلیلی شاعرانه و غالبا غیر واقعی برای پدیده هاکلمات کلیدی : عاشقي...
ما را در سایت عاشقي دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5rosesoratid بازدید : 133 تاريخ : جمعه 16 ارديبهشت 1401 ساعت: 18:02